آیا 30 مرد ایرانی هم در حادثه کربلا حضور داشته اند ؟ ( برگی از تاریخ ) :
نعمان بن ابی عبداله معروف به ابوحنیفه مورخ شیعه که نباید او را با ابو حنیفه های دیگر به خصوص ابو حنیفه دینوری اشتباه کرد می گوید ایرانیانی که شب دهم محرم خود را به امام حسین (ع) رسانیدند بیست و پنج نفر بودند .
یکی دیگر از مورخین شیعه که گفته عده ای از ایرانیان در شب دهم محرم سال شصت و یک هجری خود را به امام رسانیدند و روز بعد به حمایت او وارد جنگ شدند و به شهادت رسیدند قاضی سعد الدین ابوالقاسم عبدالعزیز معروف به ابن براج است .
ابن براج می گوید شمار ایرانیانی که در واقعه کربلا حضور داشتند و به شهادت رسیدند بیست نفر بود .
دیگر از مورخینی که گفته اند که در شب دهم محرم سال شصت و یکم عده ای توانستند خود را به حسین (ع) برسانند و روز بعد بحمایت وی بجنگند و کشته شوند ابو القاسم عبدالواحد بن علی بن عمران اسدی معروف به ابن برهان است که در سال 456 هجری بدرود حیات گفت .
ابن برهان صحبت از ایرانیان نمی کند ولی می گوید که در شب دهم محرم عده ای از مردان کوفه که شماره آنها را بیست تا سی نفر گفته اند برای حمایت از حسین (ع) به او ملحق شدند و روز بعد با دشمنان او جنگیدند و بقتل رسیدند .
ابن برهان نوشته است که فرمانده یا رهبر مردانی که در آن شب توانستند خود را به حسین (ع) برسانند و از او حمایت کنند برویج بوده است و این اسم معرب کلمه پرویز فارسی است فلذا به موجب گفته ابن برهان هم بنظر می رسد آنهایی که در آن شب توانستند خود را به حسین (ع) برسانند ایرانی بودند .
در بین حکمرانان خراسان از خانواده سیمجور هم مورخی بوده است که گفته است در شب دهم محرم عده ای از ایرانیان که قبل از آن شب در راه بودند وارد کربلا شدند و آنها نزد حسین (ع) رفتند و به او گفتند که آمده اند از او حمایت کنند و روز بعد هم در جنگ شرکت کردند و به شهادت رسیدند .
ابو علی سیمجور که تاریخ خود را در اول قرن پنجم هجری نوشته است می گوید که عده ای از ایرانیان مقیم کوفه بعد از این که اطلاع حاصل کردند که حسین (ع) به کوفه نزدیک شده ولی حاکم عراقین مانع از این گردیده که وی وارد کوفه گردد تصمیم گرفتند که خود را به حسین (ع) برسانند و بگویند که آماده اند از او پیروی نمایند . آنها از کوفه خارج شده و به قادسیه رفتند و در آنجا اطلاع حاصل کردند که حسین (ع) راه شمال را در پیش گرفته است . آنها کاروان را تعقیب کردند تا به کربلا رسیدند و در آنجا به اردوگاه عمر سعد برخوردند . آنها که راه را مسدود دیدند تصمیم گرفتند که اردوگاه را دور بزنند اما به هر طرف که رفتند به اردوگاه سربازان برخوردند و نمی توانستند که خود را به حسین (ع) برسانند فلذا این طور جلوه دادند که آمده اند تا به سپاه عمر بن سعد ملحق شوند . بدین ترتیب وارد سپاه عمر بن سعد شده و چون سربازان آنها را از خود دانستند ممانعت نکرده و آنها توانستند خود را به امام برسانند .
رهبر آنها به حسین (ع) گفت :
ما آمده ایم که بدعوت تو پاسخ مثبت بدهیم .
حسین (ع) گفت شما چگونه توانستید خود را به اینجا برسانید ؟
آنها جواب دادند که چگونه خود را از طرفداران عمر سعد معرفی کرده و سربازان آنها را آزاد گذاشتند و پس از اینکه سربازان خوابیدند آنها خود را به کاروان او رسا نیدند .
حسین (ع) گفت آیا می دانید که عمر بن سعد فقط تا فردا صبح به من برای متارکه جنگ مهلت داده و بامداد فردا به من حمله خواهد کرد ؟
ایرانیان گفتند از این موضوع اطلاع داریم .
حسین (ع) گفت پس بدانید که من و کسانی که نسبت به من وفادار مانده اند فردا به قتل خواهیم رسید و شما از راهی که آمده اید برگردید تا اینکه کشته نشوید .
ایرانیان گفتند ما نزد تو نیامده ایم تا اینکه تو را ترک کنیم و فردا به حمایت از تو خواهیم جنگید .
حسین (ع) گفت ولی کشته خواهید شد .
آنها گفتند کشته شدن در راه تو برای ما سعادت است .
حسین (ع) گفت اگر شما همراه من بجنگید و کشته شوید در راه خدا کشته می شوید نه در راه من زیرا من هم در راه خدا کشته خواهم شد .
ایرانیان گفتند ما هم در راه خدا کشته می شویم .
بدین ترتیب سی مرد ایرانی ( یا بیست و پنج و یا بیست نفر ) در کربلا ماندند و روز بعد در جنگ شرکت کردند و به شهادت رسیدند . و ما نمی دانیم که این سی نفر مرد ایرانی که در شب دهم محرم سال شصت و یکم هجری به حسین (ع) ملحق شدند را جزو عده ای بدانیم که در کتابهای تاریخ شمار آنها را از هفتاد دو نفر تا سیصد نفر ذکر کرده اند یا این که این سی نفر غیر از آنها هستند .
ارادت و علاقه ایرانیان به حسین (ع) از فداکاری این سی نفر یا بیست نفر و معلوم می شود ولی ما غیر از نام برویج (پرویز) از اسامی سایر ایرانیانی که در شب دهم محرم به حسین ( ع) ملحق شدند بدون اطلاع هستیم و بعید نیست که اولین مورخینی که در نیمه اول قرن دوم هجری شروع به نوشتن وقایع سال شصت و یکم هجری نمودند و اکثرا از اهل تسنن و عرب بودند به عمد نام ایرانیان را ذکر ننموده باشند . زیرا که نیمه اول قرن دوم هجری سالهای آخر خلافت بنی امیه و خلافت اولین خلفای بنی عباس بود که همگی با ایرانیان عداوت و دشمنی ویژه داشتند و مورخین جرات نمی کردند از ایرانیان در کتب خود نامی ببرند .
این وبلاگ به هیچ گروه یا حزب سیاسی وابسته نیست و تابع قوانین جاری جمهوری اسلامی ایران می باشد .